English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3469 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trachle U روی زمین کشیدن
dumb well U چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
experiencing U تجربه کردن کشیدن
experiences U تجربه کردن کشیدن
traces U ضبط کردن کشیدن
experience U تجربه کردن کشیدن
traced U ضبط کردن کشیدن
triggered U کشیدن رها کردن
lengthening U طولانی کردن کشیدن
trace U ضبط کردن کشیدن
trigger U کشیدن رها کردن
triggers U کشیدن رها کردن
lengthens U طولانی کردن کشیدن
straps U کشیدن تیز کردن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
strap U کشیدن تیز کردن
entrain U سوار کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
inhale U بداخل کشیدن استشمام کردن
recede U عقب کشیدن خودداری کردن از
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
leave off U قطع کردن دست کشیدن از
rail U نرده کشیدن توبیخ کردن
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
impale U محدود کردن میله کشیدن
dragged U سخت کشیدن لاروبی کردن
chid U گله کردن از زوزه کشیدن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
receding U عقب کشیدن خودداری کردن از
epp U جزر کردن فرو کشیدن
receded U عقب کشیدن خودداری کردن از
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
inhales U بداخل کشیدن استشمام کردن
recedes U عقب کشیدن خودداری کردن از
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
yip U زوزه کشیدن عوعو کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
drags U سخت کشیدن لاروبی کردن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
inhaled U بداخل کشیدن استشمام کردن
muck U خراب کردن زحمت کشیدن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
aspirate U خالی کردن بیرون کشیدن
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
inhaling U بداخل کشیدن استشمام کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
to work off U مصرف کردن دست کشیدن از
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
fences U حفظ کردن نرده کشیدن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
aspirating U خالی کردن بیرون کشیدن
aspirates U خالی کردن بیرون کشیدن
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
impales U محدود کردن میله کشیدن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
breathes U نفس کشیدن استنشاق کردن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
breathed U نفس کشیدن استنشاق کردن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
breathe U نفس کشیدن استنشاق کردن
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
stroked U لمس کردن دست کشیدن روی
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
stroking U لمس کردن دست کشیدن روی
touse U اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
To spilt hair . To make a fine distinction . U مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
lucubrate U شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
strokes U لمس کردن دست کشیدن روی
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
grounding U زمین کردن
ground U زمین کردن
paralyses U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysed U زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed U زمین گیر کردن خنثی کردن
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
to dwell on U زیاد وقت صرف کردن روی کشیدن
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
To crane ones neck . U گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
foot bow U کشیدن و رها کردن تیر به کمک دست و پا
search U مراقبت کردن از زمین
dibble U گود کردن زمین
searchingly U کاوش کردن زمین
peneplane U فرسوده کردن زمین
harrows U صاف کردن زمین
searchingly U مراقبت کردن از زمین
peneplain U فرسوده کردن زمین
dig , in U گود کردن زمین
search U کاوش کردن زمین
geodesy U مساحی کردن زمین
searched U مراقبت کردن از زمین
terrain spotting U دیدبانی کردن زمین
protective earthing U زمین کردن حفافتی
searches U مراقبت کردن از زمین
searched U کاوش کردن زمین
searches U کاوش کردن زمین
terrain spotting U تجسس کردن زمین
to dig out U گود کردن زمین
harrow U صاف کردن زمین
to clear land U زمین راصاف کردن
to work the land U زمین را زراعت کردن
to cultivate land U زمین را کشت کردن
to till the soil U زمین را کشت کردن
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
harrow U باچنگک زمین را صاف کردن
harrows U باچنگک زمین را صاف کردن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
neutral earth U زمین کردن نقطه صفر
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
grub U زمین کندن جستجو کردن
sain U تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
soil improvement U بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com